دانلود آهنگ جدید حامد زمانی به نام دلارام - دانلود آهنگ جدید

دانلود آهنگ جدید

دانلود آهنگ جدید حامد زمانی به نام دلارام - دانلود آهنگ جدید

این سایت در ستاد ساماندهی ثبت شده و طبق قوانین جمهوری اسلامی میباشد
آهنگ ویدیو

دانلود آهنگ جدید  حامد زمانی به نام دلارام

دانلود آهنگ جدید حامد زمانی به نام ریل با لینک مستقیم و کیفیت ۳۲۰

Download New Music Hamed Zamani – Delaram

دانلود آهنگ جدید حامد زمانی به نام دلارام

دانلود آهنگ جدید حامد زمانی به نام دلارام

دانلود آهنگ با کیفیت 320 دانلود آهنگ با کیفیت 128 دانلود موزیک ویدیو با کیفیت پایین
کد پخش آنلاین این آهنگ برای وبلاگ و سایت شما

متن آهنگ  حامد زمانی - دلارام

بخت باز آید از آن در که یکی چون تو در آید

روی زیبای تو دیدن در دولت بگشاید

صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را

تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید

این ظرافت که تو داری همه دل ها بفریبد

این لطافت که تو داری همه غم ها بزداید

چشم عاشق نتوان دوخت که معشوق نبیند

نای بلبل نتوان بست که بر گل نسراید

نیشکر با همه شیرینی اگر لب بگشایی

پیش نطق شکرینت چو نی انگشت بخاید

گر مرا هیچ نباشد نه به دنیا نه به عقبی

چون تو دارم همه دارم دگرم هیچ نباید

♪♫♪

مژده ای دل که کنون وقت وصال است و غمت رو به زوال است

به عشاق بگویید ره وصل بپویید که چهارم مه از آن چهارده ما

که عالم همه مجنون رخش در طلبش نعره زنانند و به دف رقص کنانند و

به دل خوف و رجا از کرم ساقی ما طرد شده درد و ز شوق قدمش سرو روان است

و چنین است و چنان است و قرار دو جهان است

و سپاهی ز غلامان به رهش جامه دریدند

و دل از خویش بریدند و به معشوق رسیدند

و همین مشغله ی ماست

که از عشق بمیریم و جز او یار نگیریم

با همه خلق نمودم خم ابرو که تو داری

ماه نو هر که ببیند به همه کس بنماید

دل به سختی بنهادم پس از آن دل به تو دادم

آنکه از دوست تحمل نکند عهد نپاید

گر حلال است که خون همه عالم تو بریزی

آنکه روی از همه عالم به تو آورد نشاید

چشم عاشق نتوان دوخت که معشوق نبیند

نای بلبل نتوان بست که بر گل نسراید

هرکه دلارام دید از دلش آرام رفت

باز نیابد خلاص هر که در این دام رفت

یاد تو میرفت و ما عاشق و بیدل شدیم

پرده بر انداختی کار به اتمام رفت

مه ننماید به روز چیست که در خانه تافت

سرو نروید به بام کیست که بر بام رفت

گر به همه عمر خویش با تو برآرم دمی

حاصل عمر آن دمست باقی ایام رفت

دلو دینم به فدای قد و بالای نگاری

که همی بنده نواز است و حقیقت نه مجاز است

چه بگویم که چنین قصه دراز است

جهانی بدرش غرق نیاز است

نماز است جواز است که دلم سوز و گداز است

من همان من همان من همان ریزه خور خوان کریمش

که به کس کار ندارم بجز آن یار ندارم

به کسی کار ندارم ثمنی غیر دلم بر سر بازار ندارم

منه نالایق ناقابل نالان چه کنم

با همه درماندگی و دوری و شرمندگی و بندگی و بی ثمری

پیش همان شه که کریم است و رحیم است

و همان یار قدیم است

جهان گیر جهان دار و به دل دلبر و دلدار و

وفادار و هوادار و به این سرور و سردار و کس و کار و به دل یار و جهانی به کرم هاش

بدهکار و چه میشد دل غم دیده ی من را بشود باز خریدار

شعر : سعدی

دیدگاه کاربران انتشار یافته : 0 - در انتظار بررسی : 0
    • دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
    • دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.